درس (٢٧) امام شناسي / شباهت امام عصربابيامبران قسمت چهارم
 
درس  بيست وهفتم امام شناسي 
 
خدايا : 
 
تو به خورشيد : بگو که وقت تابيدنش پرتوي از نور خورشيد مکه را براي ما بتاباند،
 
به نسيم بگو : که وقت وزيدنش بويي از پيراهن يوسف زهراء سلام الله عليها بياورد. 
 
خدايا : 
 
به ماه بگو: که در مهتاب خود عکس صاحب خورشيد مکه را بيندازد . 
 
به گلها بگو: فقط بويي از گل نرگس براي ما بياورد. 
 
به ستاره ها : بگو که در آسمان دل راهي نشان دهند که خورشيد مکه در آن سمت است . 
 
به درختان سرو قامت بگو : که رو به سمتي تعظيم کنند که
 
يوسف فاطمه سلام الله عليها در ان جاست!.
 
@ شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت چهارم
 
 
@شباهت به حضرت هود(ع)
 
خداوند کسانی را که با حضرت هود مخالفت می کردند و به مواعظ ایشان توجه نمی کردند
 
 با باد عقیم هلاک کرد.
 
« فِی عادٍ اِذ اَرسَلنا عَلَیهِمُ الرّیحَ العَقِیمِ »
 
در قوم عاد، چون بر سر انان باد مهلک را فرستادیم.
 
در مورد امام زمان نیز در روایات امده است که خداوند جمعی از کافران را با باد سیاهی
 
نابود می کند27
 
@شباهت به حضرت ابراهیم(ع)
 
1- در روایات آمده است که دوران حمل و ولادت حضرت ابراهیم مخفیانه بود. دوران حمل و 
 
ولادت امام زمان نیز مخفی بوده است.
 
2- حضرت ابراهیم دو غیبت داشت. حضرت صاحب الزمان هم دارای دو غیبت است.
 
3- حضرت ابراهیم هنگامی که در آتش افکنده شد، جبرئیل برایش جامه ای از بهشت آورد و 
 
خداوند ابراهیم را از آتش نجات داد. حضرت مهدی نیز هنگامی که قیام می کند همان جامه
 
 را خواهد پوشید.
 
@شباهت به حضرت لوط(ع)
 
فرشتگان برای یاری حضرت لوط آمدند و گفتند:
 
« یا لُوطُ إنّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا اِلَیکَ »
 
ای لوط، همانا ما فرستادگان پروردگار هستیم و هرگز دست آزار آنان به تو نخواهد رسید.
 
در روایات آمده است؛ در هنگام ظهور حضرت مهدی، به امر پروردگار متعال، فرشتگان به
 
یاری آن حضرت خواهند آمد.
 
و همچنين از شباهت‌هاي حضرت قائم(ع) به حضرت لوط اين است كه لوط(ع) از بلاد فاسقين 
 
بيرون رفت، حضرت قائم(ع) نيز از بلاد فاسقين بيرون رفتند.
 
@شباهت به حضرت اسحاق(ع):
 
خداوند متعال، ولادت حضرت اسحاق(ع) را ـ پس از آنكه ساره از بچه‌دار شدن مأيوس شده 
 
بود ـ  بشارت داد، و فرمود:
 
زنش در حالي‌ كه ايستاده بود بخنديد، پس او را به اسحاق بشارت داديم. (سارا) گفت:
 
 آيا مي‌شود من بزايم در حالي‌كه پيرزني هستم و اين شوهرم پير (مردي) است. همانا اين
 
 چيز شگفتي است.29
 
به ولادت حضرت قائم(ع) نيز بعداز آن‌كه مردم از ولادت ايشان مأيوس شدند، بشارت داده شد. 
 
چنان‌كه عيسي بن الشيخ (يا مسيح) مي‌گويد:
 
امام حسن عسكري(ع) با ما وارد زندان شدند، من در حق ايشان معرفت داشتم، به من 
 
فرمودند: تو 65 ‌سال و يك ماه و 2 روز عمر داري.
 
كتاب دعايي همراه من بود كه در آن تاريخ ولادتم نوشته شده بود، وقتي به آن نگريستم ديدم 
 
همان‌طور است كه آن حضرت فرمودند، سپس فرمودند: آيا اولاد داري؟ عرض كردم:
 
 نه، دست به دعا برداشتند كه: خدايا فرزندي به او روزي كن كه بازوي او باشد، كه فرزند چه 
 
خوب بازويي است، سپس به اين بيت از شعر متمثل شده، و گفتند:
 
من كان ذا عضد يدرك ظلامته
انّ الذّليل الّذي ليست له عضد
 
هركه بازويي داشته باشد حقوق پايمال شدة خود را به دست مي‌آورد، ذليل آن كسي است كه 
 
بازويي نداشته باشد.
 
به آن حضرت عرض كردم: آيا شما فرزندي داريد؟
 
فرمودند: آري به خدا سوگند براي من فرزندي خواهد بود كه زمين را از قسط و عدل پر مي‌كند، 
 
امّا الآن فرزندي ندارم؛ سپس (به اين اشعار متمثل شده) فرمودند:
 
لعلّك يوماً إن تراني كأنّما
بني ّحواليّ الأُسوُدُ اللّوَابِدُ
فإنّ تميماً قبل أن يلد الْحصيٰ
أقام زماناً و هو في النّاس واحد
 
شايد كه روزي فرا رسد تو ببيني كه فرزندانم همچون شيراني در كنارم نشسته‌اند.
 
به راستي تميم پيش از آنكه فرزندان زيادي را به دنيا آورد روزگاري دراز در ميان مردم
 
تنها بود.
 
@شباهت به حضرت يعقوب(ع)
 
يعقوب(ع)، خداوند ـ پس از مدتي طولاني ـ تفرقش را جمع فرمود. حضرت قائم(ع) نيز، خداوند 
 
پريشاني و تفرق آن حضرت(ع) را پس از مدتي طولاني‌تر جمع خواهد ساخت. يعقوب(ع) براي 
 
يوسف آنقدر گريست تا اين‌كه چشمانش از اندوه سفيد شد در حالي كه خشم خود را 
 
فرومي‌برد.31
 
حضرت قائم(ع) نيز براي جدشان، حضرت حسين(ع) گريستند، و در زيارت ناحيه فرموده‌اند:
 
به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
 
يعقوب(ع) منتظر فرج بود و مي‌گفت:
 
« لا تيأسوا من روح الله إنّه لا ييأس من روح الله إلاّ القوم الكافرون. »
 
 
حضرت قائم(ع) نيز منتظر فرج مي‌باشند، چنان‌كه روايات فراواني شاهد بر اين معني است.
 
@شباهت به حضرت یوسف(ع)
 
يوسف(ع) زيباترين اهل زمان خود بود.
 
حضرت قائم(ع) نيز زيباترين اهل زمان خود مي‌باشند. 
 
حضرت يوسف(ع) مدتي طولاني غايب شد تا اين‌كه برادران بر او داخل شدند پس آن‌ها را 
 
شناخت در حالي‌كه آن‌ها آن حضرت را نشناختند.
 
 
حضرت قائم(ع) نيز از خلق غائب شده، در عين حالي كه در ميان آنها راه مي‌روند و آنان را 
 
مي‌شناسند ولي آنها  ايشان را نمي‌شناسند.
 
يوسف(ع) خداوند امرش را يك شبه اصلاح فرمود، كه پادشاه مصر آن خواب را ديد.
 
حضرت قائم(ع) نيز خداوند متعال امر آن حضرت(ع) را در يك شب اصلاح مي‌فرمايد،
 
پس در آن يك شب ياران حضرتش را از بلاد دور جمع مي‌كند.
 
امام باقر(ع) مي‌فرمايند:
 
در صاحب اين امر شباهتي (سنتي) از يوسف(ع) هست و آن اين‌كه خداوند عز و جل در يك 
 
شب امر او را اصلاح مي‌فرمايد.
 
و از پيغمبر اكرم(ص) مروي است كه فرمودند:
 
مهدي از ما اهل بيت است، خداوند امر او را در يك شب اصلاح مي‌كند.
 
يوسف(ع) دچار زندان شد، و گفت:
 
ربّ السّجن أحبّ إليّ ممّا يدعونني إليه.
 
در قائم(ع) نيز، مطابق حديثي كه از امام باقر(ع) آورديم، چنين است:
 
در صاحب اين امر سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از 
 
محمد(ص) هست... و اما سنت از يوسف، زندان و غيبت است 
 
معناي اين سخن آن است كه دنيا با همة فراخي و زمين با همة پهناوريش براي ولي عصر(عج) 
 
زندان شده، به طوري‌ كه از ستم معاندين و مخالفتشان ايمن نيست، از درگاه خداوند متعال 
 
مي‌خواهيم كه فرجش را تعجيل و خروج ايشان را سهل گرداند.
 
يوسف(ع) چند سال در زندان ماند.
 
قائم(ع)، اي كاش مي‌دانستم كه چقدر در اين زندان غيبت به سر خواهند برد و كي بيرون 
 
خواهند آمد.
 
يوسف(ع) از خاص و عام خودش غايب شد و از برادرانش مخفي ماند و امر او بر پدرش 
 
يعقوب مشكل شد با اين‌كه مسافت ميان او، خاندان و شيعيانش نزديك بود. 
 
قائم (ع) نيز همين‌طور است. امام باقر(ع) در بيان شباهت حضرت قائم(ع) به جمعي از 
 
پيغمبران چنين مي‌فرمايند:
 
و اما شباهت او به يوسف بن يعقوب(ع) غيبت از خاص و عام و مخفي بودن از برادران و 
 
پوشيده شدن امر او از پدرش يعقوب پيغمبر(ع) با وجود نزديك بودن مسافت بين آن حضرت با 
 
پدر و خاندان و پيروانش مي‌باشد.
 
----------
27- مکیال المکارم، ج 1، ص 203
 
28- سوره هود، آیه 81
 
29- سورة هود، آیة 71 و 72
----------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصرواجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 




:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
مطالب مرتبط با این پست